خدایا...
عجب بخشنده ای هستی!
     آنوقتی که در دنیایی زندگی می کنم پر از منت،
                     ذره ای به رخم نمی کشی بخشندگیت را
                                           و من چه زود فراموشت می کنم...

               

در سرزمینی زندگی می کنم
که مردمانش همه، شکایت دارند از تنهایی
ولی نمی دانم!
پس;
دلیل این فاصله ها در چیست؟!

                        مواظب باشیم اگر آن را پیدا کردیم...

                                                خودمان را گم نکنیم...

    دیروز می توانست پایان زندگی من باشد.
       پس امروز که زنده ام معجزه ای از جانب خداوند است.
       در حقیقت دیدن هر روز معجزه ای از جانب اوست.
       خدایا تو را شاکرم به خاطر امروزم که به من عطا فرمودی.
        و به تو قول خواهم داد تا امروز را سرشار از زیبایی سازم.
        و آن را آنگونه که تو دوست داری بسازم...

در محبت کردن حاتم  طایی باش

اما هیچ وقت محبت را گدایی نکن

  کسی باش که عمری با تو بودن، یک لحظه ؛

  و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد

اگر نتوانید لبخند بزنید؛

مانند کسی هستید که میلیونها پول در بانک دارد ولی دسته چک ندارد ...

خوشبختی یعنی هماهنگی آرزوهای ما با حوادث روزگار

"کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید.

کمتر بخورید، بیشتر بجوید.

کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید.

کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید.

و بعد خواهید دید

که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد.

براي اينكه از مغزتان استفاده كنيد،

نيازي به اين نيست كه نابغه باشيد.

كافي است از ذهني كه خداوند به شما ارزاني كرده، استفاده كنيد.

رسیدن به خداوند ،

با او بودن در تمام ابعاد زندگی است .

تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ “تبلـــورت” مهمه

اهل کجا بودنت مهم نیست ،”اهــل و بـجـا” بودنت مهمه

منطقه زندگیت مهم نیست ، “منطــق زنـدگـیت” مهمه

و گذشته ی زندگیت مهم نیست

 امــروزت مهمه که چه گــذشتـه ای واسه فــردات میسازی . . .

زبان هیچ استخوانی ندارد.

اما آنقدر قوی هست که بتواند

قلبی را بشکند.

پس مراقب حرفهایتان باشید

خدای من

نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی

میان این دو گمم

هم خود را و هم تو را آزار میدهم

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی

و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی

آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”

خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .

روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند

در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند

و تنها یک کودک با خودش چتر آورده بود !

و این یعنی ایمان

و در دریای بزرگی و پاکی

 و مهربانی تو غرق شوم

 و به بالهایم توانی ده

 تا بتوانم به سوی تو پرواز کنم تو که آشنا ترین آشنایی

خدايا!

من دلم قرصه!

كسي غير از تو با من نيست

خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست

كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته

يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته

فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم

كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم

خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن

شنيدم گرمه آغوشت

اگه ميشه منم جا كن...

((بانوان عزیزی که با ساپورت مانور میدهید!!!!!!!!!!!

همانا در جهنم باید با شلوار کردی بگردین..........ها......

شاید چون آرزوهایم بلندند ...

ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :

امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...

آری ، وچه زیبا نوشته بود ...

همواره با خود تکرار میکنم،

امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...